در انتخابات دورهء چهارم مجلس ملی بعهد صدارت وثوق الدوله دیگر بار مجتهد استر آبادی،بخلاف خواسته دولت،به نمایندگی مردم گرگان گزیده شد.شاهزاده معتمد الدوله فرماندار(حاکم)گرگان که به انجام اوامر حکومت وقت قدرت نیافته بود از ترس شبانه با سلاح گرم خود را بکشت.استر آبادی پس از افتتاح مجلس به حکومت نظامی اعتراض کرد و چون ادامهء اعتراض مقدورش نشد مجلس را رها کرد.پس به حکم فرمانده کل قوا از گرگان به خراسان تبعید شد.
مرحوم استر ابادی را دو پسر بود یکی مرحوم شیخ نصر الله مقصودلو و دیگری آقای مرتضی مقصودلو.مرحوم شیخ نصر الله را پسری بود بنام(مرحوم)مهدی مقصودلو که چندین دوره نامزد نمایندگی مجلس بود و شاعری خطاب به نخستوزیر وقت در تائید مقصودلو گفته بود:
این بیت از قصیدتی است و من آن شعر را بتمام در اوراق مضبوط در کتابخانه پدرم آقای سید علنیقی امین دیدهام.
شادروان استر ابادی ناگزیر در تبعیدگان خویش(مشهد)ماندنی شد و عاقبت بروز هفدهم شعبان یکهزار و سیصد و چهل و سه هجری قمری در همان شهر بدرود زندگی گفت.مرحوم شیخ محمد حسن سالک سبزواری ساکن مشهد این قطعه را در رثأ و مادهء تاریخ فوت او بساخت:
معلوم باد که مصرع آخر این قطعه به حساب ابجد 1353 میشود و چون یا.(سر"یم") که در عدد مطابق ده است از مجموع 1353 کسر شود 1343 میماند و این تاریخ مرگ مرحوم استر ابادی است.